مشاهیر شیراز

غلام همت آنم زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذبرد آزاد است
  • مشاهیر شیراز

    غلام همت آنم زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذبرد آزاد است

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ

مشاهیر شیراز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۵۶
باشگاه برادران جوان
يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۰۶ ب.ظ

زندگی نامه اهلی شیرازی

زندگی نامه اهلی شیرازی

اهلی شاعری شیعه مذهب 
شیخ محمد اهلی شیرازی، از شاعران نام آور و مشهور قرن نهم و نیمه ی اول قرن دهم هجری است. این شاعر با دربارهای تیموری، ترکمانان و صفوی ارتباط داشته و سپس مدتی را در گوشه ی عزلت به سر برده است. مدت طولانی ای از اواسط قرن نهم تا بخشی از نیمه ی اول قرن دهم نیز در قید حیات بوده است. نام، سال عمر و تاریخ وفاتش بر سنگ قبرش که در کنار مزار حافظ شیرازی قرار دارد، چنین نوشته شده است: 
« شیخ محمد اهلی شیرازی طاب ثراه به عمر هشتاد و چهار وفات نمود در سنه ی942. » بنابراین تاریخ تولد این شاعر سال 858 هجری قمری بوده است. ماده تاریخ او را ملامیرک که از معاصرانش بود، اینچنین سروده است: 
در میان شعرا و فضلا 
پیر با صدق و صفا بود اهلی 
رفت با مهر علی از عالم 
پیرو آل عبا بود اهلی 
سال فوتش ز خرد جستم گفت 
پادشاه شعرا بود اهلی 
از این ماده تاریخی که ملامیرک درباره ی تاریخ مرگ اهلی سروده و نیز آنچنانکه خود شاعر نیز در اشعار خود پیاپی تکرار کرده، متوجه می شویم که اهلی بر مذهب شیعه ی اثنی عشری و در این عقیده اش بسیار استوار بود و نیز چیز دیگری که از این ماده تاریخ و اشاره های شاعر برمی آید، این است که در عین حال صوفی مشرب بوده و از مضامین عرفانی در کلام خود بهره می جست. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۶
باشگاه برادران جوان
يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

زندگی نامه سیبویه شیرازی

ابوبشر عمرو بن عثمان معروف به سیبویه شیرازی از دانشمندان ایرانی صرف و نحو زبان عربی است که آرامگاهش در شهر شیراز است.[نیازمند منبع]معنی نام او «منسوب به سیب» است. بسیاری از نام‌های ایرانی پیش از اسلام و اوایل دوره اسلامی به پسوند نسبی -ویه ختم می‌شد همچون «دادویه»، «زادویه» و غیره. عربها و به تبع آنها غربیان نام سیبویه را به صورت سیبَوَیهی (Sibawayh) تلفظ می‌کنند. سیبویه، نامش عمروبن عثمان بن قنبر و کنیه‌اش ابوالبشر و از بردگان بنی حارث بن کعب بود. فیروزآبادی مؤلف قاموس درباره معنای نام او می‌گوید: (سیبویه یعنی بوی سیب)

ابوبشر سیبویه فرزند عمرو بن عثمان (۱۴۰ هـ / ۷۶۰ م-۱۸۰ هـ / ۷۹۶ م)، مشهور به سیبویه. نام کامل وی: ( أبو بشر عمرو بن عثمان بن قنبر البصری ). وی از موالی بنی الحارث بن کعب و سپس از موالی آل الربیع بن زیاد الحراثی بود.[۱]

سیبویه در بیضای فارس تولد یافت و در بصره نشو و نما کرد. پس از آن که در نحو استادی بی همتا شد به نزد یحیی بن خالد برمکی به بغداد رفت.

وی علاوه بر این‌که از خلیل درس می‌گرفت نزد استادان دیگری مانند عیسی بن عمر و یونس به شاگردی نشست و لغت را هم از ابو خطاب اخفش فرا گرفت. آنگاه به تألیف کتابی در نحو پرداخت که ابن ندیم درباره آن می‌نویسد: (نه پیش از وی کسی مانند آن را تألیف نموده و نه بعد از او کسی تألیف خواهد کرد).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۵۹
باشگاه برادران جوان
شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۱۸ ب.ظ

دعوای شعرا بر سر خال یار....!!!!

حکایت دعوا بر سر < خال > از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صائب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر جواب  حافظ را می دهد و نهایتا شهریار پاسخی زیبا و شنیدنی برای صائب تبریزی سرود 

حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را                          

شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سرو دست و تن و پا را 
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را 

البته موارد بالا بصورت رسمی و از قول شاعران شناخته شده بود .
 بهرحال داستان به اینجا ختم نشد و در گوشه کنار اشعاری را با مضامینی مشابه داریم 
مثلا

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
فدای مقدمش سازم سرودست و تن و پا را
من آن چیزی که خود دارم نصیب دوست گردانم
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را
ویا در جایی دگر کمی طنزآلود 
آگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا 
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور میدانیم
زمال غیر میدانیم سمرقند و بخارا را
و عزراییل ز ما گیرد تمام روح اجزا را
چه خوشترمیتوان باشد؟؟ زآن کشک و دو من قارا
اما داستان باز هم ادامه یافت 
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سریر روح ارواح را
مگر آن ترک شیرازی طمع کار است و بی چیز است؟
که حافظ بخشدش او را سمرقند و بخارا را
کسی که دل بدست آرد که محتاج بدنها نیست
که صایب بخشدش او را سرو دست و تن و پا را 
و نهایتا به این شعر میرسیم که با کمی تغییر در وزن. حافظ را مسؤل تمام این دعاوی میداند
چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را
که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را 
از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ
میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را
وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون
ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را
 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۱۸
باشگاه برادران جوان